عصر حاضر، عصر سازمان های مبتنی بر دانش است. دانش منبع اصلی رقابت و شاخص جدیدی برای ایجاد ثروت و ارزش است. در واقع، مدیریت دانش به عنوان یک منبع مهم رقابت خصوصی شناخته شده است. مدیریت دانش برای دستیابی به منابع نوین دانشی، تئوری های نوینی همچون مدیریت دانش جامعه گرا را که هدف آن دستیابی به منابع عظیم دانش مشتریان است، مورد توجه قرار داده است. امروزه برای ایجاد و حفظ ارتباط با مشتریان برای فروش محصولات و خدمات و دستیابی به اطلاعات و دانش آنها، مفهوم جدیدی در قالب "مدیریت دانش" ظهور پیدا کرده است. از سویی دیگر، یکی از بزرگترین استفاده کنندگان مدیریت دانش در هر سازمانی واحدهای بازاریابی آنها می باشد. در حقیقت، در بازاریابی جنگ بر سر دانش و اطلاعات است تا قدرت فروش. همچنین، سازمانها دریافته اند که دانش بزرگترین حمایت کننده از تصمیمان آنها می باشد و دانش در مورد مشتریان برای بهبود و توسعه فعالیت های بازاریابی آنها امری ضروری و حیاتی است. برای مثال شرکت وال مارت، بزرگترین زنجیره خرده فروش جهان، یکی از بزرگترین پایگاه های اطلاعات مشتریان را دارا است که نقش به سزایی در تدوین راهبردهای بازاریابی آنها دارد.
مدیریت دانش به منظور تصمیم گیری های بازاریابی از سه منبع می تواند حاصل شود. 1) دانش مربوط به مشتری از طریق خرده فروشانی که در تماس مستقیم با مشتریان هستند. 2) تحصیل دانش مربوط به مصرف کنندگان از طریق تحقیقات بازاریابی. 3) دانشی که از طریق یک شخص ثالث به دست می آید. این دانش به طور گسترده در سازمان، توسط اعضای زنجیره تامین، شامل تامین کنندگان مواد اولیه و خرده فروشان مبادله می شود. فناوری اطلاعات و اینترنت این تبادل اطلاعات را امکان پذیر ساخته و گسترش داده است. به طور کلی، توسعه سیستم های مدیریت دانش در هر کسب و کاری، می تواند به بهبود تصمیم گیری، تقویت خلاقیت و هماهنگ شدن با تغییرات، کمک شایانی نماید. مدیریت دانش موجب کسب مزیت رقابتی برای کسب و کارها و همچنین تدوین راهبردهای اثربخش بازاریابی می شود. در ذیل شکل ساختار ارتباط مدیریت دانش و فعالیت های بازاریابی ارائه شده است.